بالاخره آجی پروین هم پرید . مراسم عقد محضری اش در تاریخ 95/10/2 در دفتر ازدواج خیابان استقلال مجتمع گنجینه برگزار شد .
مهموناشون فقط فامیلای مامانش بودن و از طرف پدری فقط ما ساوه ای ها بودیم . حتی عمه ها را هم دعوت نکرده بود.
نمیدونم چطوری این موضوع را توضیح بدم .
شب چله من به علت کینه ای که از اطرافیان داشتم بخاطر تحمل نکردن شلوغی رانیا به دروغ گفتم خانم عاشوری میخواد بیاد خونمون و اینطوری دیگه در جمع شون حضور پیدا نکردم و شب چله رو با بچه ها گذروندیم که عکساشو تو پست قبلی گذاشتم و بابا هم شب کار بود و در جمع ما نبود . آخر شب نسیم و آبا که مهموناش رفته بودند اومدند پیش ما بخوابن خبر رفتن پروین را بهمون دادن . گفت که پروین پرید گفتم با کی ؟ گفت با عابدین .
شوک بهم وارد شد و این شوک تا دو روز ادامه داشت . فردا شب اش هم مراسم خواستگاری دعوت شدیم و مجبور شدم برم . شب خواستگاری اتفاق خاصی نیفتاد . پسره با پدر و مادر و برادراش و همسر برادرانش اومده بودن . تا ساعت 10 و نیم که صادق و میثم از سرکار بیان جلسه معمولی بود مثل یه شب نشینی بعد از اون هم سیاهی را جعفر آورد و وهاب بلند خووند . سیاهی ریحانه تمام زندگی من و باباش ...
ما را در سایت ریحانه تمام زندگی من و باباش دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : amylovereyhanehe بازدید : 21 تاريخ : يکشنبه 12 دی 1395 ساعت: 4:11